اين روزها در محافل مختلف مباحث زيادي پيرامون مديريت اقتصاد كشور پس از امضاء توافقنامه ايران با كشورهاي 1+5 مطرح است و شرايط پيش روي مبتني بر نگاه هاي متفاوت تحليل مي شود. همه دلسوزان نظام و صاحب نظران در حوزه هاي مختلف سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي از اينكه شرايط كاملاجديدي پيش آمده است اتفاق نظر دارند. پس از سه دهه فراز و نشيب در عرصه سياست خارجي، 6 قدرت مسلط جهاني به اين نتيجه رسيدند كه ايران اسلامي به عنوان يك پديده نوظهور و تاثيرگذار در جهان معاصر يك حقيقت غيرقابل انكار است و بايد به هر نحو ممكن با او كنار آمده و از طريق مذاكرات در مداري قرارداد كه امكان تعامل ميسر گردد و در تنظيم روابط في مابين جاده دو طرفه اي را ترسيم نمود.
مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان رهبري در خصوص نظم شكل گرفته در جهان، به نكات قابل تاملي اشاره فرمودند. با توجه به عمق اين مباحث و اهميت آن، لازم است صاحبنظران به مسئله ورود پيدا كرده، به تجزيه و تحليل و واكاوي آن بپردازند تا در سايه معرفت و بصيرت نسبت به جهان پيرامون، جايگاه ايران را در عرصه جهاني بهتر شناخته و نقشه راه آينده با درايت فراگيرتر ترسيم شود.
ايشان در نگاهي كلان و روشنگرايانه و با استدلال، نظم كنوني جهان و منطقه را در تفسيري در حال تغيير و تبديل دانستند، و اينكه بدون ترديد نطفه نظم جديدي در حال شكلگيري است.
آنچه كه امروز بر غزه ميگذرد درد جانكاهي است كه بر جامعه بشري ميرود. فرو ريختن چند هزار تن بمب بر سر مردم مظلوم و بيگناه ظرف سي و چند روز گذشته اوج ددمنشي و گرگ صفتي رژيم سفاك صهيونيستي است. رژيمي كه پس از بيرون راندن فلسطينيان از خانه و سرزمينشان براي حفظ موجوديت ننگين خود اين چنين بيرحمانه عمل ميكند و از هيچ جنايتي رويگردان نيست. در چنين وضعيتي چه بايد كرد؟ و تكليف جهان و جامعه بشري كه نظارهگر درنده خويي اين رژيم غاصب هستند كدام است؟ آيا جز اين است كه جامعه جهاني اعم از ملتها و دولتها با يك امتحان بزرگ الهي مواجه ميباشند؟
مديران عالي، ارشد و جزء هر يك جايگاه و نقشي مهم در اداره كشور دارند. تعيين چشمانداز، ماموريت، اهداف كلان و راهبردهاي تحقق اهداف بر عهده مديران عالي و ارشد نظام، سازمانها، دستگاهها و نهادهاي مختلف ميباشد و مديران جزء نقش اجرايي را عهدهدار هستند. مديران در كشف و بهره جستن از ظرفيتها و منابع و ذخاير مشهود و نامشهود نقشي بيبديل دارند. بهطوريكه هر سازماني اگر در تحقق اهداف آن با مشكل مواجه است و از ظرفيتهاي آن به صورت حداكثري استفاده نميشود، بدون ترديد از ضعف مديريت رنج ميبرد.
در سالهاي پاياني دبيرستان با او آشنا شدم. با اخوان ايشان كه آنها هم «منتظر قائم» بودند، در دبيرستان جامعه تعليمات اسلامي يزد همدبيرستاني بودم. او كه با محافل ديني در قبل از پيروزي انقلاب اسلامي مرتبط بود، مرا نيز همراه خود كرد. هميشه در جاهاي مختلف بويژه بعد از نماز ظهر مسجد جامع يزد كه همديگر را ميديديم كتاب يا جزوهاي كه در جلوي فرمان دوچرخهاش با كش بسته بود به من ميداد و از هم خداحافظي ميكرديم تا هفته بعد، اين كتاب و جزوهها كه در سالهاي دهه 50 بين ايشان و ديگران از جمله من رد و بدل ميشد. خواندنش ممنوع بود و جرم تلقي ميشد. او از اين طريق جوانان مبارز شهر را از جنايات رژيم شاه و وابستگي آن به آمريكا آگاه ميساخت. چهرهاي محبوب داشت و خستگيناپذير بود. به واقع كلمه «منتظر قائم» بود.
با فرا رسيدن دهه فجر انقلاب اسلامي، فرصتي است تا دستاوردهاي اين انقلاب بزرگ مورد ارزيابي قرار گيرد. انقلابي كه بدون اغراق ميتوان بزرگترين پديده قرن از آن ياد كرد.
|